بنگر مرا ، تصویری از تنهایی ام
بی شک تو بودی علت پیدایی ام
من چون کنم وقتی که دل می خواهدت ؟
هم کز فلک بر شد سر سودایی ام
آه آفریدند از غم خالص مرا
نیز اشک شد سرچشمه ی زیبایی ام
عشقی وجودم را گرفته از خودم
چون ترس پایان نیست در شیدایی ام
آن رفتنت در خود چو بلعیده مرا
امروز تکراری و بی فردایی ام
هر شانه ام کس می کشاند سوی خود
جسم خاکی دارم و دریایی ام
این قسمتم را در غیابم داده اند
می سوزم و در عین بی پروایی ام
محبوس گشتم من که مهمان آمدم
از خانه دورم داشتند آنجایی ام
کورم ز بس دیده ی نادیده گریست
پیراهنت درمان نابینایی ام
#الهام_ملک_محمدی
درباره این سایت